آیا سواد مالی متفاوت با تربیت اقتصادی است؟

یادگیری سواد مالی، مانند رانندگی، برای همه ضرورت دارد.

اطلاعات و تسلط افراد به موضوعات را می‌توان به دو سطح طبقه‌بندی کرد؛ در سطح اول، افراد در حدی می‌دانند که می‌توانند گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند. مثل کسی که قرار است رانندگی کند. همین‌قدر که بداند خودرو را چطور راه بیاندازد و حرکت کند و بایستد، کافی است. اما در سطح دوم، افراد، اطلاعات بیشتری کسب می‌کنند. مثلاً چیزهایی از سیستم‌های برق و سوخت و تعلیق خودرو می‌آموزند یا از گره‌های ترافیکی و مباحث فرهنگی و جامعه‌شناسی و شهرسازی و تأثیر آن بر حمل و نقل مطالبی یاد می‌گیرند. در اولی، فرد کاربر یک سیستم است و در دومی، تحلیل‌گر یک سیستم.  

به عنوان مثالی دیگر می‌توان به ورزش صبحگاهی اشاره کرد. انجام درست چند حرکت ورزشی و تکرار مستمر آن برای هر کسی که به دنبال سلامتی است ضرورت دارد. بدون آنکه لازم باشد اطلاعاتی در مورد فیزیولوژی و ... داشته باشد. اما هر چقدر آگاهی فرد در این زمینه‌ها افزایش یابد، کیفیت ورزش او بهبود خواهد یافت.

با چنین نگاهی، سواد مالی، در سطح اول و تربیت اقتصادی، در سطح دوم قرار دارد. نمی‌توان انتظار داشت همه مردم از معلوماتی قابل توجه در حوزه اقتصادی بهره‌مند باشند.

سرفصل‌های یادگیری سواد مالی چیست؟

در زمینه مالی، شش موضوع اساسی وجود دارد که هر فرد در زندگی، با آن‌ مواجه خواهد بود؛

  • خرج و پس‌انداز: به کارگیری راهبردهایی برای پایش درآمدها و هزینه‌ها، برنامه‌ریزی برای خرج و پس‌انداز برای اهداف آینده
  • اعتبار و بدهی: به کارگیری راهبردهایی برای کنترل و مدیریت بدهی و اعتبار
  • کاریابی و درآمد: به کارگیری برنامه شغلی برای بهبود ظرفیت‌های درآمد شخصی
  • مدیریت ریسک و بیمه: به کارگیری راهبردهای مناسب و مقرون به صرفه مدیریت ریسک
  • تصمیم‌گیری مالی: به کارگیری اطلاعات معتبر و پیروی از فرآیند تصمیم‌گیری نظام‌مند در تصمیم‌های مالی شخصی

سرفصل‌های تربیت اقتصادی چیست؟

مثل مثال‌های گفته‌شده، شش سرفصل سواد مالی را می‌توان از زاویه‌های دیگری هم دید. زاویه‌هایی که دید افراد را عمیق‌تر و وسیع‌تر می‌کند. چیزهایی مثل اینکه بازارها چگونه کار می‌کنند، قیمت‌ها چطور تعیین می‌شوند و ... این دانش و مهارت به افراد کمک می‌کند نقش تولیدکنندگان، کسب و کارها، دولت و ... بر زندگی خود را بهتر درک کنند. همچنین نقش‌ تصمیم‌هایشان بر سیستم‌ اقتصادی جامعه و حتی فراتر از این، نقش و تأثیر سیاست‌های اقتصادی جهانی را کامل‌تر متوجه شوند. برای مثال فردی که با مفهوم پول و تورم آشناست می‌داند که بیشتر شدن پول در اقتصاد به خودی خود امر مطلوبی محسوب نمی‌شود. افزایش پول تنها زمانی خوب است که با افزایش تولید کالاها و خدمات همراه شود در غیر این صورت فقط منجر به بالا رفتن سطح قیمت کالاها یا تورم خواهد شد. درک اینکه چه چیزی قدرت خرید واقعی پول و درآمد را تعیین می‌کند به افراد کمک خواهد کرد در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود تصمیم‌های بهتری بگیرند این دانش همچنین آن‌ها را قادر می‌سازد سیاست‌های دولتی مرتبط با بانک، کنترل عرضه پول یا تورم را درک کرده و در مقابل آن‌ها تصمیم‌های آگاهانه‌تری اتخاذ کنند. سرفصل‌های تربیت اقتصادی عبارتند از:

  • کارآفرینی، درآمد، تخصص‌گرایی
  • خرید و فروش
  • تصمیم‌گیری، کمیابی، تخصیص
  • نقش قیمت‌ها، بازارها و قیمت‌ها، رقابت و ساختار بازار
  • مؤسسات و نهادهای اقتصادی، سیاست‌های مالی و پولی، نقش دولت و شکست بازار، شکست دولت
  • نوسانات اقتصادی، محرک‌های اقتصادی، رشد اقتصادی
  • پول و تورم، تورم و بیکاری، نرخ بهره

رابطه سواد مالی و تربیت اقتصادی چیست؟

بر اساس آنچه گفته شد، به صورت خلاصه، رابطه میان سواد مالی و تربیت اقتصادی از دو جهت قابل بررسی است:

  • تفاوت: سواد مالی، دانش مفاهیم و محصولات مالی و مهارتی است که در حوزه مسائل مالی شخصی به کمک فرد آمده و در نهایت امنیت و سلامت مالی را برای او به ارمغان می‌آورد. تربیت اقتصادی به مفاهیم زیربنایی‌تر می‌پردازد تا افراد بتوانند تحلیلی کامل‌تر و عملکردی مناسب‌تر داشته باشند.
  • شباهت: با وجود تفاوت بین این دو مفهوم، اشتراکاتی نیز بین آن‌ها وجود دارد. تصمیم‌گیری یکی از این موارد است. افراد ذیل این مفهوم یاد می‌گیرند که همیشه هزینه‌ها و مزایای گزینه‌های انتخابی خود را بررسی کنند. هر دو این دانش‌ها باعث می‌شوند فرد در جایگاه یک بازیگر اقتصادی-مالی در جامعه بهتر نقش‌آفرینی کند. تربیت اقتصادی این کار را با رفتن به عمق دانش و سواد مالی این کار را با توسعه گستره دانش انجام می‌دهد.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی