تماشای جشنوارۀ فیلم فجر با عینک سواد مالی
ماهنامۀ عصر تراکنش - 1403/12/24
همزمان با چهلوسومین جشنوارۀ فیلم فجر، ششمین جشنوارۀ نشان «فی» برگزار شد و داوران آکادمی هوش مالی، در بخش تجلی ارادۀ ملیِ جشنواره، به ارزیابی فیلمها پرداختند. آکادمی هوش ملی با هدف گفتمانسازی موضوع سواد مالی میان اصحاب هنر و ترویج آن در جامعه، همچون پنج سال گذشته، فیلمهای جشنوارۀ فجر را با عینک سواد مالی مشاهده کرد تا پس از ارزیابی، نشان «فی» به برترین فیلم اعطا شود. بخش تجلی ارادۀ ملی از بخشهای جانبی جشنوارۀ فجر است که داوران با هدف حمایت از موضوعات ارزشمند با بیان خلاقانۀ سینمایی، به ارزیابی و بررسی فیلمهای راهیافته به بخش مسابقۀ سینمای ایران (سودای سیمرغ) میپردازند.
زیربنایی به نام فرهنگ
یادگیری و آموزش سواد مالی، گاه مستقیم و از طریق کتاب و دورههای آموزشی انجام میشود و گاه غیرمستقیم و در بستر داستان، نمایش، فیلم و دیگر ابزارها و قالبهای اثرگذار صورت میگیرد.
«رها، برای بندۀ کوچک و گروه سازندۀ آن، انگیزهای بزرگتر، فراتر و عمیقتر از حضور در جشنواره و کسب عنوان داشت. رها، حکایت همدلی، همدردی و غمخواری ما بود با مردمی که هر روز بیش از پیش، زندگی خود را در رویارویی با مشکلات معیشتی و اقتصادی، در محاصرۀ حلقه تنگ فقر مییابند.» همانطور که این جملات شهاب حسینی در یادداشت او دربارۀ فیلم رها نشان میدهد، سینماگران میکوشند زندگی مردم جامعۀ خود را بر پردۀ نقرهای سینما به تصویر کشند تا با جلبتوجه جامعه به مسائل یا ارائۀ راهکار برای آنها، گامی در جهت توسعه و رشد بردارند.
یکی از مهمترین مسائل این سالهای کشور در سطح کلان و سیاستگذاری، در سطح بنگاهها و شرکتها و در سطح افراد و خانوادهها، مسألۀ اقتصاد و امور مالی است. برای بهبود وضعیت خانوادهها صرفاً انتظار برای اصلاح ساختارها و سیستمها کاری از پیش نخواهد برد. آموزش و یادگیری مدیریت مالی فردی که از آن به «سواد مالی» یاد میکنیم، گامی مهم، اساسی و اثربخش در بهبود اوضاع مالی افراد و خانوادههاست.
یادگیری و آموزش سواد مالی، گاه مستقیم و از طریق کتاب و دورههای آموزشی انجام میشود و گاه غیرمستقیم و در بستر داستان، نمایش، فیلم و دیگر ابزارها و قالبهای اثرگذار صورت میگیرد. پژوهشها نشان میدهد در سهگانۀ دانش، مهارت و نگرش سواد مالی، نگرش تأثیر عمیقتر و طولانیمدتتری در بهکارگیری و نهادینهسازی سواد مالی در افراد دارد. از همین رو، سینما ابزاری قدرتمند در انتقال نگرشهای درست یا نادرست به مخاطبان است. معرفی و برجسته ساختن فیلمهایی که حاوی مضامین سواد مالی هستند و آنها را بهدرستی منتقل میکنند، وظیفهای بوده است که آکادمی هوش مالی، در کنار معرفی و تحلیل بازیها، داستانها و نمایشها انجام داده است.
نشان فی؛ نشانی برای تقدیر از فیلمهای دارای مضامین سواد مالی
آکادمی هوش مالی یکی از زیرمجموعههای شرکت پارت است که از هشت سال پیش، بهصورت تخصصی بر پژوهش، آموزش، سنجش و ترویج سواد مالی متمرکز است. انتشار 190 عنوان کتاب با تیراژ پانصدهزار نسخه، آموزش دانشآموزان، دانشجویان و بزرگسالان به میزان بیش از چهارصد و پنجاههزار نفرساعت و تولید بیش از دوهزار دقیقه برنامه در رادیو و تلویزیون و انتشار بیش از 900 یادداشت تخصصی در رسانهها، از جمله اقدامات آکادمی بوده است.
«جشنواره نشان فی» یکی از اقدامات ترویجی این آکادمی است که از شش سال پیش، با هدف گفتمانسازی موضوع سواد مالی میان اصحاب هنر و ترویج آن در جامعه، همزمان با جشنوارۀ فیلم فجر برگزار میشود و به بررسی بازتاب مضامین سواد مالی در فیلمهای حاضر در بخش مسابقۀ جشنواره میپردازد. آکادمی با حضور در بخش تجلی اراده ملی، بهعنوان بخش جنبی جشنوارۀ فیلم فجر، با ارزیابی و تحلیل فیلمها از منظر سواد مالی، به گسترش و تعمیق هرچه بیشتر آموزههای سواد مالی در جامعه کمک میکند.
«زیبا صدایم کن»؛ برترین فیلم «چهل و سومین جشنواره فیلم فجر» از منظر سواد مالی
در ششمین جشنوارۀ نشان فی، هیأت داوران با تحسین و توصیۀ فیلمهای رها، بازی را بکش، بچۀ مردم و چشمبادومی، فیلم «زیبا صدایم کن» را با بیشترین فراوانی مفهومی (۱۰ مفهوم) و پوشش سرفصلهای سواد مالی (۴ سرفصل از شش سرفصل) بهعنوان برگزیدۀ نشان فی اعلام کردند.
آکادمی هوش مالی امسال نیز همچون سالهای گذشته، با حضور در بخش تجلی ارادۀ ملی به ارزیابی فیلمها از منظر سواد مالی پرداخت. هیأت داوران آکادمی، از مجموع 37 فیلم جشنواره، دوازده فیلم را حاوی مفاهیم سواد مالی دانستند که در گرههای اصلی، فرعی یا به شکل اشاره به 52 مفهوم در سواد مالی پرداخته بودند؛ از این میان، 29 مفهوم بهصورت اشاره، 16 مفهوم بهصورت گره فرعی و 7 مفهوم بهعنوان گره اصلی مورد توجه قرار گرفته بود.
از میان سرفصلهای سواد مالی نیز، کار و درآمد با 22 مفهوم، تصمیمگیری مالی با 18 مفهوم، خرج و پسانداز با 10 مفهوم، اعتبار و بدهی با 3 مفهوم و ریسک و بیمه با 2 مفهوم، به ترتیب بیشترین توجه را به خود اختصاص داده بودند و مفهوم سرمایهگذاری امسال، نمودی در فیلمهای جشنواره نداشت.
در نهایت، هیأت داوران، با تحسین و توصیۀ فیلمهای رها، بازی را بکش، بچۀ مردم و چشمبادومی، فیلم «زیبا صدایم کن» را با بیشترین فراوانی مفهومی (10 مفهوم) و پوشش سرفصلهای سواد مالی (4 سرفصل از شش سرفصل) بهعنوان برگزیدۀ نشان فی اعلام کردند.
هیأت داوران
«رها»، با نمایش تصمیمهای مالی اشتباه و تلاقی آن با روابط افراد خانواده، یک سرانجام تلخ را به تصویر کشیده است؛ و «زیبا صدایم کن» روی خوش زندگی را با اقدامات درست مالی و استفادۀ درست از همۀ داشتهها تصویر کرده است.
هیأت داوران ششمین جشنوارۀ نشان فی، کمیل رودی، مدیر آکادمی هوش مالی؛ مریم جلالی، معاون وزیر میراثفرهنگی و گردشگری؛ و عبدالکریم خیامی، عضو هیأتعلمی دانشگاه، فیلمهای جشنوارۀ فجر را با عینک سواد مالی دیده و در دو بعد کمی و کیفی، مفاهیم سواد مالی فیلمها را ارزیابی و بررسی کردند؛ تا فیلمی که در کنار معیارهای سینمایی و هنری، هوشمندانهتر، دقیقتر و هنرمندانهتر مفاهیم سواد مالی را به تصویر کشیده است، بهعنوان برگزیدۀ جشنواره، «نشان فی» را دریافت کند. فیلمهای برگزیده از نگاه هیأت داوران، رفتارها و تصمیمهای درست مالی را در بستر فیلم، بهتر و درستتر به مخاطبان عرضه داشته و به شکل بهتری، توجه مخاطبان را به اهمیت و آموزههای سواد مالی جلب میکنند. مفاهیم سواد مالی که در این فیلمها بررسی میشوند عبارتاند از خرج و پسانداز، اعتبار و بدهی، کاریابی و درآمد، سرمایهگذاری، مدیریت ریسک و بیمه و تصمیمگیری مالی. در ادامه، بخشی از گفتوگوهای هیأت داوران در نشست پایانی ارزیابی فیلمها را میخوانیم.
طبق صحبتهای عبدالکریم خیامی، عضو هیأتعلمی دانشگاه، نقطه تمرکز مخاطب تخصصی سینما، در مشاهدۀ فیلمها، بر میزان رعایت اصول و تکنیکهای سینمایی است. خیامی میگوید: «اما هنگامی که یک نهاد تخصصی مانند آکادمی هوش مالی یا سایر نهادهای حاضر در بخش تجلی ارادۀ ملی، از یک زاویۀ موضوعی به فیلم نگاه میکنند، در وهلۀ اول میخواهند بدانند آیا این فیلم، حاوی موضوع موردنظر هست یا خیر؛ و اگر هست آیا بهدرستی آن را به نمایش درآورده است؟ و در مرحله سوم بررسی میکنند آیا اصولاً فیلم خوبی از کار درآمده است که مخاطب آن را دوست داشته باشد؟»
به گفتۀ مریم جلالی، معاون وزیر میراثفرهنگی و گردشگری، نیز هدف آکادمی از این کار، عمومیکردن یک گزاره یا یافتن دال مرکزی مبتنی بر سواد مالی است که در پیرنگ داستانی فیلم وجود دارد.
کمیل رودی، مدیر آکادمی هوش مالی، نیز میگوید که در بررسی فیلمها از منظر سواد مالی اگر تنها اشارهای به مفاهیم سواد مالی صورت گرفته بود، بسته به کیفیت و پرداخت، یک تا سه امتیاز به آن تعلق گرفت. او توضیح میدهد: «اگر مفاهیم سواد مالی، بهعنوان گره فرعی فیلم مورد توجه قرار گرفته بود، تا هفت امتیاز و اگر مفاهیم سواد مالی، گره اصلی فیلم بود تا ده امتیاز برای آن در نظر گرفته شد».
طبق صحبتهای رودی، از نظر موضوعی، در این جشنواره به موضوع کاریابی و درآمد، بیش از بقیۀ سرفصلهای سواد مالی پرداخته شده بود. او توضیح میدهد: «اما در میان مفاهیم این سرفصل، انجام کارهای زودبازده، غیرقانونی (مانند قاچاق انسان، مواد و اسلحه)، شرطبندی، قمار، زرنگبازی، کسب درآمد به هر قیمتی و نتیجهبخش نبودن کار درست و شرافتمندانه پررنگ بود؛ یعنی اغلب فیلمها بر این تأکید داشتند که با کار قانونی و معمول نمیتوان بعد مالی زندگی را مدیریت کرد و ناگزیر باید دست به کارهای دیگر زد. در اغلب فیلمها، به مشکلات اقتصادی و معیشتی اشاره شده بود؛ مشکلاتی که گویا لاجرم مردم را به سمت شیوۀ دیگری از تدبیر امور مالی زندگی سوق میدهد؛ مانند آنجا که در فیلم «بازی را بکش»، رسیدن به موفقیت از مسیرهای معمول ممکن نیست و همۀ مردم شهر از ریشسفیدان تا نوجوانان، درگیر قمار شدهاند و همهچیز آنها از کار تا زندگی تحت تأثیر قرار گرفته است و این قمار، محدود به شرطبندی نیست؛ بلکه در کارآفرینی و سرمایهگذاری نیز همه به دنبال راههای میانبر با سودهای کلان میگردند؛ یا در فیلم «آبستن» بیان میشود نود درصد کسانی که از کشور فرار میکنند به سبب مشکلات مالی است. کلاهبرداری از ناآگاهی و بیسوادی افراد یا سوءاستفاده از باورها و اعتقادات مردم و تحریک آنها به بخشش بیشتر، شیوۀ کسب درآمد در برخی از این فیلمهاست؛ حال آنکه در آموزههای سواد مالی، بخشش، میزان مشخصی دارد یا در آیۀ 29 سوره اسراء، بر اعتدال بر بخشش تأکید میشود.»
جلالی نیز میگوید در جامعهای که مردم میبینند عدهای با دلالی یا بالاوپایین رفتن قیمت ارز و طلا، میتوانند بهاندازۀ چند سال آنها درآمد داشته باشند، مردم به سمت کار زودبازده و کمکوشش تمایل پیدا میکنند و این شیوۀ کار، تبدیل به فرهنگ و هنجار میشود. او توضیح میدهد: «گاه به اسم اشتغالآفرینی، تولید را قربانی میکنیم؛ یعنی جامعهای که همیشه مولد بوده، لباسش را خودش میدوخته و غذایش را خودش درست میکرده است، حالا مثلاً در اتاقکی در پارکینگ مینشیند و به اسم اشتغال، کارت پارکینگ به مردم میدهد. در جامعهای که خانمها فرشباف و گلیمباف و ملیلهدوز بودهاند، الان در جایی مثل سازمان فنیوحرفهای، اغلب این کلاسها تعطیل شده و بهجای آن ناخنکاری مورد استقبال قرار گرفته است؛ یعنی از تولید یک کالای سرمایهای به کالاهای زودمصرف رو آوردهایم. اما در حوزه مدیریت مالی شخصی و معیشت، یعنی آن چیزی که خواجهنصیر به آن تدبیر منزل میگوید کار، مولد و خرج، هوشمندانه است».
به عقیدۀ رودی، «رها» و «زیبا صدایم کن» از بهترین فیلمهای امسال از منظر سواد مالی بودند که به دو شیوۀ متفاوت به موضوع میپرداختند. او دراینخصوص میگوید: ««رها»، با نمایش تصمیمهای مالی اشتباه و تلاقی آن با روابط افراد خانواده، یک سرانجام تلخ را به تصویر کشیده است؛ و «زیبا صدایم کن» روی خوش زندگی را با اقدامات درست مالی و استفادۀ درست از همۀ داشتهها تصویر کرده است. از سوی دیگر، نقطه مقابل «زیبا صدایم کن»، فیلم «چشمبادومی» است؛ زیبا که یکتنه مقابل همۀ مشکلات زندگی میایستد و مائده که همهچیز و همهکس را در خدمت خود میخواهد؛ «چشمبادومی» روایتگر قربانی شدن والدین برای فرزندان، بهویژه در بعد مالی است. فرزندی که از کودکی، پدر و مادر را دستبهکمر در خدمت خود دیده است، اکنون، کرۀ جنوبی رفتن را حق مسلم خود میداند.
«رها»، تلخ و تاریک است؛ اما ما در مدت دیدن فیلم، احساس دوری نمیکنیم چرا که واقعیت امروز ماست؛ همین الان اگر خودرو یا وسایل خانهمان خراب شود، زیر خطفقر میرویم و ما نیز قدمبهقدم با همین مشکلات روبهرو خواهیم بود. آدمها در ترس و رنج، بیشتر خودآگاه میشوند تا روزگار خوشی. همین غر زدنهای سادۀ زن و شوهر و همین اتفاقات بیرونی و ضعفهای درونی، یکباره نوجوان و جوان خانواده را برمیانگیزاند که یک کار غیرقابلپیشبینی انجام دهند. حضور شخصیت دوستداشتنی شهاب حسینی در نقش پدر خانواده نیز باعث میشود ما نخواهیم شکست و تحقیر او را بهراحتی بپذیریم. نکتۀ مهم اینکه در این مسیر، پدر دچار تحول شخصیت میشود و رشد میکند».
به عقیدۀ خیامی نیز آموزههای سواد مالی در «زیبا صدایم کن»، نه بهعنوان امری الصاقی، بلکه در تاروپود فیلم تنیده شده است. او دراینباره میگوید: «از گفتوگو با قاضی و نشاندادن اشراف زیبا به مسائل اقتصادی، تا گرفتن کارت بانکی و در نهایت گرفتن خانه و تنظیم اجارهنامه. این فیلم دوقطبی نیست و همۀ مخاطبان را جذب میکند. بازگشت خانواده و قرار گرفتنشان در کنار هم صورت میگیرد. بازیها درخشان و متمایز است؛ امین حیایی بر نقش غلبه نداشته و توانسته نقش را بهخوبی ایفا کند. تمرکز بر زندگی، سخت نگرفتن آن و ساختن لحظههای شاد زندگی با کارهایی مثل خوردن یک ساندویچ در کنار هم نیز امکانپذیر است».
به عقیدۀ جلالی نیز «زیبا صدایم کن» کاملاً سینماست؛ و از فیلمنامه تا تکنیکها، همه بهدرستی پرداخت شده است. او در این باره میگوید: «از سوی دیگر، بر خلاف «رها»، «زیبا صدایم کن» سراسر امید است؛ و ما امروز برای پیشبرنده بودن سواد مالی، نیازمند امید هستیم. همانطور که گفته میشود سه شاخص اصلی در ارزیابی عملکرد هوش وجود دارد؛ میزان قابلیتها؛ یعنی دانش و مهارت؛ دوم، میزان استفاده از فرصتها و سوم انگیزه. اما اگر انگیزه نباشد، قابلترین افراد، طلاییترین فرصتها را از دست میدهند. اگر انگیزه باشد، فرد، مانند زیبا در اینجا، حکم رشد میگیرد و قابلیتها و فرصتهایش را میسازد. سواد مالی، امری اکتسابی است؛ و این اکتساب باید فرصت و زمینۀ بروز پیدا کند که فقط با امید و انگیزه امکانپذیر است».
همانطور که در «زیبا صدایم کن» نشان داده شده، رشد میتواند شاخصهای بسیار متنوعی داشته باشد، اما همانگونه که آیۀ 6 سوره نساء بیان میکند، یکی از مهمترین این شاخصهای رشد از منظر دینی، رشد عقلی در فهم امور اقتصادی و تدبیر امور مالی است. رودی با بیان این موضوعات میگوید: «مورد دیگری که در «زیبا صدایم کن» وجود دارد این است که مانند برادری که سهم برادر را از سه دنگ مغازه نمیدهد، همیشه تنشهای فراوانی از سمت محیط به فرد و خانواده وارد میشود، اما مهم این است که چطور با آن مواجه میشویم و نمیگذاریم آرامش و هدف اصلی زندگی تحتتأثیر قرار بگیرد. زیبا هرچند شروعکننده و تلاشکننده است، اما حلکننده مسأله نیست؛ این پدر است که بهعنوان سرمایۀ نسلی به کمک او میآید و مسأله را حل میکند».
سپس جلالی توضیح میدهد: «من این عبارت را همیشه برای صنایعدستی میگویم که ریشه باید در خدمت رشد باشد؛ نه ریشۀ تنها فایده دارد و نه رشد بدون ریشه ممکن است».
خیامی سپس میگوید که فیلم «یک حبه قند» نیز تأیید همین نکته است: «درست زمانی که افراد خانواده در آبانبار به دنبال پیدا کردن گنج، زمین را میکنند و به تنه بزرگ درخت میرسند، تابوت پدربزرگ روی دست بلند میشود که نشان دهد سرمایۀ اصلی، همان ریشهها و بزرگان خانوادهاند».
به عقیدۀ جلالی، توجه به نقشهای جنسیتی در حوزۀ سواد مالی نکتۀ بسیار مهمی است و پررنگ شدن روزافزون حوزۀ اقتصادی زنان در فیلمهای جشنوارۀ امسال نیز خود را نشان میداد. او میگوید: «مثلاً در «چشمبادومی»، تعارض نقش مادری و شغلی زن به نمایش درمیآید؛ یا در «شوهر ستاره»، گزینۀ کارکردن زن در مقابل ازدواج و راحت شدن او قرار میگیرد؛ یا در «رها»، زن با کار کردن و خیاطی پول اجارهخانه را درمیآورد».
یادداشتهای آکادمی هوش مالی بر فیلمهای برتر سواد مالی جشنواره
زیبا صدایم کن
رشدیافتگی، بهدرستی، در توان مدیریت مالی و اقتصادی است؛ و این نقطۀ آغاز زیبای سواد مالی در «زیبا صدایم کن» است. زیبای داستان ما، نوجوانی است که با کارِ پس از مدرسه، از پای نمینشیند و ساختمان زندگیاش را درست بنا میکند. حکم رشد میگیرد تا خودش با بانک و حساب بانکیاش سروکار داشته باشد و روی پای خودش بایستد. دیگرخواه هست، وقتی میگوید «من که میتوانم خانه اجاره کنم چرا جای کس دیگری را در خوابگاه بگیرم»؟ پدرش اما داستان دیگری دارد؛ او که در ناکجای آسایشگاه روانی روزگار میگذراند، به حمایت از دختر رشدیافتۀ خود برمیخیزد. با پسانداز آیندهنگرانهاش آرزوی بزرگ او را برآورده میکند و البته از آرزوی کوچک او مانند موتورسواری هم غفلت نمیکند. حالا وقت آن است دختر رشدیافتۀ داستان، دست مادرش را هم بگیرد و از ناکجای خطوط اتوبوسرانی و رانندگی، به سفرۀ خانواده برگرداند.
رها
در میانۀ یک زندگی عادی، هرچند سخت، هر روز اتفاقاتی رقم میخورد که هر کدام میتواند دومینووار زندگی را وارد بحران کند. خودکشی یک دختر در مترو بر گردن لوکوموتیوران نیست. اما او که مهارت شغلی دیگری ندارد تا درآمد مناسبی کسب کند، از گردونۀ تصمیمگیری خارج میشود. مادر و دختر دست به زانو میگذارند تا زندگی کمر راست کند. اما سرقت لپتاپ دختر، یکی از هزاران سرقتی که در روز رخ میدهد، شروع دومینوی فروپاشی را رقم میزند. رها که دورکار است، نمیخواهد کارفرما از دست رفتن ابزار کارش را بفهمد و در فشار رساندن پروژه قرار میگیرد. از میان راههای پیش رو مانند وام، قرض و خرید اقساطی، خرید دستدوم را برمیگزیند. پدر که مهارتی در خرید ندارد، لپتاپی نیازمند تعمیر میخرد و پسر که بارها شاهد گفتوگوهای تنشزا بر سر مسائل مالی میان مادر و پدر است، تصمیمی نادرست میگیرد. رها دومینوی تصمیمهای نادرست است؛ در خرید، در کار، در قرض، در استفاده از آشنایان حامی، در مدیریت ریسک. این تصمیمهای یکی پس از دیگری، روابط را تیرهوتار میکند و جرم سنگینی به نام قتل ناخواسته روی میدهد که البته قاتل چیزی جز تصمیمهای مالی کوچک نادرست نیست.
بازی را بکش
«بازی را بکش» به بهترین شیوۀ ممکن چنبرۀ ترسناک قمار بر تاروپود زندگی مردمان یک شهر را به تصویر میکشد؛ اینکه قمار، چطور مانند یک تودۀ سرطانی، در جامعه گسترش پیدا میکند و همۀ افراد را، از پیر تا جوان، درگیر خود میسازد. قمار نمادی از کار کوچک اما با نتایج بزرگ و زودبازده است؛ فرهنگی که در آن، افراد حتی وقتی به سمت سرمایهگذاری و کسبوکار میروند کوچکی آن و بزرگی ثمرات آن را در کوتاهمدت انتظار میکشند. مردمی که راه موفقیت شغلی و مالی زندگی را در مسیرهای مرسوم درست و گامبهگام نمییابند، به دنبال شرطبندی در فوتبال هستند؛ پولهای آنچنان به دست میآورند و به هرآنچه میخواهند میرسند؛ و هر کسی را که جلوی آنها را بگیرد، حتی اگر عزیزترین افراد باشد، از صفحۀ روزگار محو میکنند. جامعهای سراسر آلوده که مدام قربانی میگیرد و به حیات کثیف خود ادامه میدهد.
بچۀ مردم
اگر قرار بود فرزند ما در هجدهسالگی پولی دریافت کند و از ما جدا شود، خودش برای زندگی شخصی و کاریاش تصمیم بگیرد و هیچ کمک و حمایت مالی و غیرمالی از ما دریافت نکند، آنگاه او را چگونه تربیت میکردیم؟ آن دسته از بچههای ما که در پرورشگاهها زندگی میکنند و قد میکشند اینگونهاند و بهیکباره خود را در نهادهای بزرگتر اجتماعی میبینند که باید گلیم خود را از سیلابها بیرون کشند، کار کنند و سرپناهی فراهم کنند و خانوادهای تشکیل دهند. وقتی با عینک سواد مالی به «بچۀ مردم» مینگریم، نگران بچههای دوستداشتنی بهزیستی، بهعنوان بخشی از جامعه، میشویم؛ چرا که ساده نیست بدون مهارت شغلی که در بازار خریدار داشته باشد، بیخبر از اصول و فنون مذاکره، بدون مشق کردن آداب خرید و خرج و پسانداز و قرض و سرمایهگذاری از روی دست بزرگترها و خانوادهها، بتوان درست و درمان در جادۀ زندگی سفر کرد.
چشمبادومی
کدام مادر و پدری است که تمامقد در خدمت فرزندش نباشد؟ اما شیوۀ نادرست این حمایت میتواند فرزند را همهچیزخواه و همزمان کاملاً وابسته سازد. مادری که با فریادهای فرزند خردسالش در یک فروشگاه به خواستۀ او تن میدهد، بهزودی ممکن است در برابر تهدید او به فرار به کرۀ جنوبی قرار بگیرد که یا باید بپذیرد یا فرزندش را زندانی کند. مادری که برای پسر هفتهشتسالهاش لقمه میگیرد و به دهانش میگذارد، خیلی زود با دختر شانزدهسالۀ خود مواجه میشود که از پدر و مادر زحمتکش خود طلبکار و متوقع است. همۀ ما فرزندان خردسالمان را از جان عزیزتر میدانیم، اما همزمان میدانیم که اگر از خردسالی روی پای خودشان راه نروند، راه رفتن و دویدن را یاد نمیگیرند و هیچکدام ما آنقدر قوی نیستیم که تا همیشه آنها را در آغوش خود اینطرف و آن طرف ببریم؛ در امور مالی هم اوضاع بر همین منوال است؛ اگر استقلال و روی پای خود ایستادن را یاد نگیرند، جبران اشتباهات و وابستگیشان با ماست، اما کمتر کسی از عهدۀ آن برمیآید.
این مطلب را در ماهنامۀ عصر تراکنش بخوانید.
هشتگهای مرتبط
مطالب پیشنهادی
-
سواد مالی در دو روز و یک شب
تلاش برای حفظ موقعیت شغلی، یا تصمیم به یافتن شغل جدید
-
بدهی و رد پای آن در دوران بازنشستگی
گزارشی از نشست جهانی «مدیریت بدهی و امنیت مالی»
-
سواد مالی همسران
گفتگو با دکتر سعید بهزادیفرد؛ روانشناس و مشاور خانواده در برنامه چهلستون؛ رادیو گفتگو
-
افزایش هوش مالی؛ کتابی که بهکار میآید!
پنج گانه هوش مالی به روایت کیوساکی