کلاهبرداری میمون‌ها

جلد 2 از مجموعه 40جلدی داستان‌های سواد مالی برای کودکان

قبل از آنکه مغازه‌ها وجود داشته باشند و تبدیل به پاساژ و مراکز خرید شوند؛ فروشنده دوره‌­گرد بیشتر چیزهایی را که لازم داشتیم، می‌آورد جلوی در خانه؛ مثل الان که در فروشگاه اینترنتی سفارش می‌دهیم و جلوی در تحویل می‌گیریم. فقط آن موقع از سفارش اینترنتی و تبلیغ‌های جور واجور خبری نبود.

دوره‌گردها همه کار می‌کردند، از فروش پارچه و لباس و جوراب بگیر تا سبزی و گوجه و خیار، حتی چاقو هم تیز می‌کردند. این شغل شکل ابتدایی از کسب‌وکار و فروش بود و روش خودش را داشت. صدای خوب و کمی خلاقیت حسابی برای دوره‌گردها مشتری می‌آورد؛ تازه اگر نسیه هم می‌فروختند که نان‌شان در روغن بود.

کتاب «کلاهبرداری میمون‌ها» داستان یکی از همین دوره‌گردهاست. کلاه‌فروش دوره‌گردی که کلاه‌هایش را به شکل عجیبی روی سرش می‌چید و در کوچه‌ها و خیابان‌ها فریاد می‌زد: «کلاه دارم، کلاه!!» مشتریان که از دور می‌دیدند یک برج کلاه به سمت‌شان می‌آید، حسابی جذبش می‌شدند. او هر روز با این سر سوزن ذوقش، به دنبال تکه‌ای نان، خیابان‌های شهر را بالا و پایین می­‌کرد. از این شهر به آن شهر، از این خیابان به آن خیابان. اما یک روز نه‌تنها کسی از او کلاهی نمی­‌خرد که یک اتفاق غیرمنتظره هم می‌افتد. او با گروهی از میمون‌ها روبه‌رو می‌شود که شوخی‌شان گرفته و شیطنت میمون‌ها او را به دردسر می‌اندازد.

آشنایی با مشاغل یکی از مفاهیم مهم بر اساس سرفصل‌های سواد مالی است. کتاب «کلاهبرداری میمون‌ها» یک شغل معرفی می‌کند؛ شغل دست‌فروشی یا فروشندگی بدون داشتن مکان ثابت و مغازه. همچنین نشان می‌دهد برای موفقیت در این شغل چه چیزهایی مهم است.

اول از همه روش تبلیغ؛ دست‌فروش، مغازه و ویترین ندارد، پس باید جور دیگری مشتری را جذب کند. دوره‌گردِ داستان، کلاه‌هایش را به ترتیب روی سرش می‌چیند و حفظ تعادلِ این همه کلاه بر روی سر، خودش سیرکی مجانی برای مردم است.

دوم، انتخاب زمان مناسب برای فروش؛ دوره‌گرد ما موفق نمی‌شود چیزی بفروشد. احتمالاً به این دلیل که صبح زود را برای گردش در شهر انتخاب کرده است. برخلاف سبزی‌فروش‌های وانتی که صبح‌ها قبل از آماده‌شدن چای صبحانه در کوچه‌ها می‌چرخند و نعنای خشک‌کردنی و شوید پلویی می‌فروشند، دوره­‌گردی و دست‌فروشی نیازی به سحرخیزی ندارد. در واقع زمان مناسب برای این شغل وقتی است که آفتاب توی آسمان پهن شده باشد و مردم از خانه­‌هایشان بیرون زده باشند.

سوم، کالاهایی که دوره‌گردان می‌فروشند باید کوچک و سبک باشند؛ وگرنه جابه­‌جا کردن اجناس بزرگ، دوره‌گردان را حسابی به دردسر می‌اندازد.

چهارم، همین کوچکی و قابلیت جابه‌جایی کالا، خودش ریسک دارد. سارقان به‌راحتی هنگام استراحت یا حواس‌پرتی فروشنده، می‌توانند اجناسش را بدزدند. از آنجایی که سارقان داستان، مشتی میمون بازیگوش بودند، دوره‌گرد شانسی و خیلی بامزه موفق می­‌شود کلاه‌هایش را پس بگیرد. اما عقل حکم می‌کند در واقعیت سهم زیادی برای شانس قائل نشویم و ریسک‌های کسب‌وکار خود را شناسایی کنیم و به دنبال راه‌های مدیریت و حل آن باشیم.

در پس داستان‌های ساده کودکانه، درس‌های مهمی وجود دارند که بچه‌ها را برای ورود به دنیای واقعی آماده می‌کنند. کتاب «کلاهبرداری میمون‌ها» یکی از آن کتاب‌هاست که در نگاه اول ساده و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد. اما می‌تواند دری به روی بسیاری از مفاهیم سواد مالی بگشاید.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی