«دَن» پارچه‌فروشی بود که پاهای بلندی داشت و شلوارهای عجیبی می‌پوشید. شلوارهایی که از پارچه‌های پر نقش و نگار خودش دوخته شده بودند. تماشای لباس‌های متفاوت او، لبخند به لب همه مردم شهر می­‌آورد. خیلی‌ها هم ترغیب می‌شدند از دن، پارچه بخرند و برای خودشان روتختی، دامن، شلوار، پیراهن و حتی پیشبند بدوزند. دن در کتاب «شلوارهای جدید» زندگی می­‌کند که با تصویرسازی عالی و فضای داستانی خلاقانه، مفاهیم مالی و اقتصادی زیادی را به بچه‌ها آموزش می‌دهد. مفاهیمی مانند عرضه و تقاضا و رابطه بین آن‌ها، منابع سرمایه‌ای، تولید و تولیدکننده، کارآفرین، کالا و خدمات، تخصص در یک حرفه و خواسته.

«شلوارهای جدید» کتاب دانشجویان رشته اقتصاد نیست. اما قرار است بچه‌ها را با مفهوم چند اصطلاح اقتصادی آشنا کند. با کمی دقت و راهنمایی بزرگ‌ترها، تمام مفاهیم از دل داستان بیرون می‌آیند. اینکه دن کارآفرین است و کالا عرضه می‌کند. با تبلیغ و پوشیدن شلوارهای رنگارنگ، مشتریان را جذب کرده و تقاضای محصول خود را بالا می‌برد. همسرش که در خیاطی تخصص دارد، شلوارها را می‌دوزد. پارچه‌ها منابع سرمایه‌ای برای تولید محصولات جدید هستند و خواسته‌های اقتصادی مشتری‌های دن را برآورده می‌کنند. اما در کنار همه این مطالب، دو نکته دیگر وجود دارد که داستان خیلی روشن به آن‌ها پرداخته است و بچه‌ها برای دریافت این دو مفهوم از داستان، نیاز چندانی به توضیح بزرگ‌ترها ندارند: داشتن شغل و تبلیغ برای آن.

در فروشندگی، تبلیغات نقش مهمی ایفا می­‌کند. ممکن است برایتان پیش آمده باشد هنگام خرید کالایی دو دل باشید و وقتی فروشنده می‌گوید «برای خانه خودم هم از همین بردم. خانمم خیلی راضی است.» درجا متقاعد شوید و کارت بکشید. دن قصه ما هم همین کار را می‌کرد. همسرش با پارچه‌های گوناگون شلوار می‌دوخت و او موقع کار، آن‌ها را می‌پوشید. در واقع رضایت خود فروشنده از محصول، به مشتری اطمینان خاطر می‌دهد و میزان فروشش را بالا می‌برد. اگر فروشندگان آینده، از بین تمام مفاهیم مالی و اقتصادی کتاب، تنها همین یک مفهوم را درک کنند، می‌توان به آینده پرسود آن‌ها امیدوار بود: «کالایی تولید کنید یا خدمتی ارائه کنید که خودتان حاضر باشید از آن استفاده کنید».