زهرا و علی، خواهر و برادر هستند. آن‌ها در سن کم با مشکلات زندگی روبرو می‌شوند و می‌توانند با کمک و همکاری یکدیگر، قدری از شدت مشکلاتی بکاهند که بر دوش پدر و مادر سنگینی می‌کند. روزی علی، کفش‌های زهرا را برای تعمیر به کفاشی می‌برد اما در راه برگشت به خانه، آن‌ها را گم می‌کند. این برای زهرا که همان یک جفت کفش را دارد مشکل بزرگی است. آن‌ها تصمیم می‌گیرند هر دو از همان یک جفت کفش علی به صورت اشتراکی استفاده کنند. روزها می‌گذرد؛ صبح‌ها زهرا با کفش‌های علی به مدرسه می‌رود و سریع برمی‌گردد تا برادرش بتواند با کفش‌ به مدرسه برود.

علی منتظر فرصتی است تا بتواند این مشکل را حل کند. مسابقه دو بین مدارس آن فرصت است. جایزه نفر سوم یک جفت کفش ورزشی است. بهتر از این نمی‌شود! او تلاش می‌کند به آن مسابقه راه پیدا کند. در حین مسابقه، علی همه توان خود را به کار می‌گیرد تا بتواند برنده آن یک جفت کفش ورزشی شود. او فقط به کفش‌ها فکر می‌کند و می‌دود و می‌دود تا جایی که در مسابقه نفر اول می‌شود. همه مربی‌ها از برنده شدن او خوشحالند. اما علی ناراحت است و خسته به خانه برمی‌گردد؛ بی‌خبر از اینکه پدرش بعد از مدت‌ها برای او و زهرا کفش نو خریده و در راه بازگشت به خانه است.

1. مسئولیت‌پذیری کودکان، راهی برای نهادینه‌سازی آموزه‌های سواد مالی در آن‌ها

افرادی که مسئولیت‌پذیری بیشتری دارند، از عملکرد بهتری در مدیریت امور مالی نیز برخوردارند. علی هم در خریدهای خانه و هم در کارهای هیأت مشارکت دارد. زهرا نیز در انجام کارهای خانه و بچه‌داری به مادر کمک می‌کند. می‌بینیم که این دو، چه همکاری خوبی دارند تا بتوانند مشکل پیش‌آمده را پشت سر بگذارند. اگر فردی از همان کودکی مسئولیت‌پذیری را تمرین کند، بهتر می‌تواند آموزه‌های مالی را یاد بگیرد. چراکه زیربنای همه تصمیم‌های صحیح مالی ریشه در این دارد که فرد بتواند مسئولیت و عواقب تصمیم‌های خود را بپذیرد.

2. مهارت ارتباط مؤثر، پلی بین مهارت حرفه‌ای و کسب درآمد از آن

از مهارت‌های مهم سواد مالی این است که فرد بتواند به خوبی مذاکره کند، به توافق برسد و همکاری را آغاز کند. هنگامی که علی همراه پدرش برای کار باغبانی به محله‌ دیگری می‌رود، در برخوردهای اولیه با ساکنان آن محله، پدر علی نمی‌تواند کارشان را به خوبی معرفی کند، بنابراین علی تصمیم می‌گیرد وارد گفتگو شود. گفتگوی خوب علی، برگه ورود او و پدرش به آن خانه شده و می‌توانند با انجام کارهای باغبانی اولین درآمدشان از این کار را کسب کنند.

3. تربیت صحیح کودک، پایه‌ای برای آموزش سواد مالی

با وجود اینکه این خانواده موقعیت اقتصادی مناسبی ندارد و بعضی از مواد غذایی مانند قند در خانه تمام شده، ولی از قندهای هیأت برای مصارف شخصی استفاده نمی‌کنند. علی و زهرا که در همین خانه پرورش یافته‌ و این آموزه‌ها را یاد گرفته‌اند، در موقعیت‌های گوناگون جانب انصاف را رعایت می‌کنند، برای مثال، علی می‌داند در این موقعیت نابه‌سامان اقتصادی نباید توقع خرید کفش نو را از پدرش داشته باشد.

4. بیمه

از آموزه‌های مفید و کاربردی سواد مالی به افراد، داشتن بیمه است، هر فرد باید با بیمه‌های گوناگون آشنایی داشته باشد و متناسب با موقعیت خود، از بیمه مناسب استفاده کند. زیرا بیمه، ریسک‌های مالی فرد را به خوبی کاهش می‌دهد. اگر پدر از بیمه درمانی برخوردار بود و خانواده را نیز تحت پوشش آن قرار می‌داد، می‌توانست عمل جراحی و درمان همسرش را انجام دهد. این‌چنین لازم نبود همه هزینه‌های درمانی را خودش پرداخت کند. 

5. کودکان متناسب با سنشان، سطحی از مشکلات مالی را درک می‌کنند

زهرا که از علی کوچک‌تر است، درک مناسبی از موقعیت اقتصادی خانواده ندارد. این علی است که به او می‌گوید درباره خرید کفش نو فعلا به پدر چیزی نگوید تا او مجبور به قرض نشود. علی می‌داند چه زمانی باید این موضوع را با پدر مطرح کند و درست زمانی که از کار باغبانی برگشته‌اند و پدر از کسب درآمد خوشحال است، این مطلب را به او می‌گوید.

6. لزوم داشتن مهارت‌های چندگانه شغلی

یکی از آموزه‌های سواد مالی درباره کسب درآمد برخورداری هم‌زمان از چند مهارت شغلی است تا اگر از یکی از آن‌ها نتوانست درآمد کافی کسب کند و یا شغل خود را از دست داد، مهارت دیگری داشته باشد. پدر خانواده با کمبود شدید درآمد مواجه است. این امر، مشکلات زیادی را برای او و خانواده‌اش به بار آورده است. خریدهای مکرر نسیه از مغازه محله و نداشتن پول کافی برای درمان مادر از جمله آن‌هاست. اما با شروع کار باغبانی اوضاع روبه‌راه‌تر شده و می‌تواند مایحتاج خانواده را خریداری کند.