سواد مالی در دو روز و یک شب

تلاش برای حفظ موقعیت شغلی، یا تصمیم به یافتن شغل جدید

داستان فیلم

زنی جوان به نام ساندرا پس از یک دوره بیماری روحی دوباره به شرکت باز می‌گردد. کارفرما، ادامه همکاری ساندرا را به رأی همکاران می‌گذارد: اخراج ساندرا یا ادامه همکاری با ساندرا. همکاران اگر ادامه همکاری را برگزینند، باید برای تأمین حقوق ساندرا از پاداش خود چشم‌پوشی کنند. اکثریت اخراج را انتخاب می‌کنند اما ژولیت -یکی از همکاران نزدیک ساندرا- با کارفرما صحبت کرده و فرصتی دوباره برای او ایجاد می‌کند.

ساندرا دو روز و یک‌ شب فرصت دارد تا نظر همکاران را تغییر دهد. کشمکش درونی ساندرا آغاز می‌شود؛ از یک‌سو دوست دارد رفاه فعلی زندگی خود را حفظ کند و از سوی  دیگر از اینکه همکاران خود را مجبور به تغییر رأی خود و عدم دریافت پاداش کند، رنج می‌برد. همسرش از جنگیدن برای شغل و تغییر رأی همکاران حمایت می‌کند.

ساندار در مسیر ملاقات با همکاران، متوجه مشکلات اقتصادی هریک می‌شود. با این حال، عده‌ای موافق بازگشت او هستند و عده‌ای پاداش پیشنهاد شده را می‌خواهند. با پایان گرفتن این فرصت، رأی‌گیری مجدد انجام می‌شود. با برابر شدن آرای موافق و مخالف، ساندرا نمی‌تواند به محل کارش بازگردد. کارفرما از تلاش او برای تغییر نظر همکارانش خشنود است و تصمیم می‌گیرد هم پاداش را پرداخت کند و هم ساندرا را به کار بازگرداند. اما بازگشت او به کار را موکول به پایان قرارداد یکی از همکاران پیمانی و ادامه ندادن قرارداد با او می‌کند. ساندرا این پیشنهاد را رد می‌کند و تصمیم می‌گیرد به دنبال شغل جدیدی باشد.

عینک سواد مالی

1. هوش عاطفی، عاملی مهم در موقعیت شغلی

رفتار ساندرا را می‌توان نمونه‌ای از عادت‌های شغلی زنان دانست؛ یکی از عوامل ایجاد سقف شیشه‌ای، مانعی بر سر راه پیشرفت شغلی آن‌ها. زنان از تقاضا پرهیز می‌کنند و معمولاً آنها نمی‌خواهند عامل تغییر در شرایط باشند. چراکه فکر می­‌کنند ممکن است این تغییر، نتایج نامطلوبی برای دیگران داشته باشد؛ اگر آنها خود را عامل تغییر تلقی کنند، همه بار نتایج نامطلوب آن را نیز بر دوش خود سنگین می‌­یابند. ساندرا برای هربار تلاش کردن در بازپس‌گیری شغل خود، نیازمند عامل انگیزه‌بخش بیرونی است. همکار، همسر یا یک نظر موافق. از سوی دیگر، ناامیدی او نیز برآمده یک عامل بیرونی است: هر رأی مخالف، او را از ادامه مسیر باز می‌دارد تا آن‌جا که حتی پایان زندگی را برمی‌گزیند و اقدام  به خودکشی می­‌کند که البته با کمک همسرش جان سالم به ­در می‌­برد.

ساندرا واکنش‌ها و پاسخ‌های متفاوتی از سوی همکاران خود دریافت کرد. او مسئول هیچ‌کدام از واکنش‌ها نبود. او از همه یک درخواست داشت و نمی‌توان تفاوت واکنش‌ها را به درخواست‌های متفاوت ساندرا بازگرداند. بنابراین این همکاران او بودند که بر اساس شخصیت خود، واکنشی مختص به خود را انتخاب می‌کردند. بدیهی است هر کسی مسئول واکنش و رفتار خویش است. این چنین، تغییر نگرش به درخواست از دیگران می‌تواند کمک خوبی در بهبود کیفیت زندگی کاری زنان باشد.

از سوی دیگر، توسعه فردی برای رفتار بر اساس انگیزاننده‌های درونی به ویژه ارتقاء هوش عاطفی، به مفهوم توانایی شناسایی و کنترل احساس‌های خود و دیگران، می‌تواند یکی از راه‌حل‌های اساسی برای موفقیت شغلی زنان باشد.

عینک سواد مالی

2. برخورداری از مهارتی ویژه برای داشتن امنیت شغلی

اکتفا به مهارت‌های عمومی، یعنی همان‌هایی که بیشتر افراد می‌توانند آن را داشته باشند، امنیت شغلی را به شدت کاهش می‌دهد؛ کارفرمایی که می‌داند با از دست دادن فرد، چیز خاصی را از دست نمی‌دهد، با آرامش خیال بیشتری دست به تعدیل می‌‌زند. ساندرا فردی معمولی بود که می‌شد او را بدون اینکه اتفاقی بیفتد کنار گذاشت. از منظر اهداف سازمانی و عملکردی چه توجیهی می‌تواند برای ادامه همکاری او وجود داشته باشد؟ به‌کارگیری یک مهارت خاص یا یک ویژگی منحصر به فرد در شاغل، امنیت شغلی او را بهبود می‌دهد.

3. برخورداری از سبد شغلی

وابستگی درآمدی به یک شغل، فرد را آسیب‌پذیر می‌کند. ایجاد سبد شغلی یک راه‌حل در عصر فقدان امنیت شغلی است. ایجاد و به‌کارگیری مهارت­‌های گوناگون برای افزایش ظرفیت درآمدی، ریسک‌های از دست دادن شغل را کاهش می‌دهد. این موضوع بیشتر برای مردان اهمیت دارد که درآمد آن‌ها، ورودی اصلی بودجه خانواده است. گرچه اگر بر درآمد زنان در بودجه خانواده حساب ویژه‌ای مانند بازپرداخت وام مسکن و... باز شده باشد، آنها نیز باید برای هرچه بهتر مدیریت کردن ریسک از دست دادن شغل، سبد شغلی برای خود مهیا کنند. در فیلم «دور روز و یک شب» می‌­بینیم که بیشتر مردان چنین سبد شغلی را دارند، کاری که ساندرا انجام نداده و این مسأله او را آسیب‌پذیرتر کرده بود.

4. لزوم تدارک صندوق اضطراری

در کنار ایجاد مهارت و تشکیل سبد شغلی، برای مدیریت کاهش ناگهانی و چشمگیر درآمد خانواده یا تأمین مالی یک هزینه ناگهانی، صندوق اضطراری، یک راه حل اساسی است. بنا به نظر کارشناسان، این صندوق باید مبلغی معادل هزینه­‌های معمول خانواده برای مدت سه تا نه ماه موجودی داشته و به سادگی در دسترس باشد. اگر خانواده ساندرا از قبل تدارک دیده بودند، از دست دادن شغل او، این اندازه فشار روانی و سردرگمی ایجاد نمی‌کرد و فرآیند یافتن شغل مناسب در مسیر آرام‌تر و بهتری پیش می‌رفت.

5. تراز بودجه با افزایش درآمد یا کاهش هزینه

تراز بودن بودجه به معنی برابری هزینه‌ها و درآمدهاست. در مقابل، تراز نبودن بودجه خانوار، نشان می‌دهد هزینه‌ها بالاست یا درآمد ناکافی است. وضعیت تراز نبودن بودجه نباید زیاد طولانی شود. چرا که با گذر زمان، این وضعیتِ نابه‌سامان تشدید می‌شود.

برای حل این مسأله، دو راه وجود دارد: افزایش درآمد؛ به معنای بالا بردن ورودی به اندازه خروجی که سطح تراز را بالا می‌برد. کاهش هزینه؛ به معنای پایین آوردن خروجی به اندازه ورودی که سطح تراز را پایین می‌آورد.

با این وصف، خواست درونی ساندرا بالا نگه داشتن تراز بودجه خانواده فراتر از امکانات خود است و از این رو، فشار روانی تشدید شده و کیفیت زندگی او کاهش می‌یابد. این درحالی است که می‌توان تراز بودجه را در سطحی پایین‌تر ایجاد کرد و این لزوماً به معنای کاهش کیفیت زندگی نیست. کاهش هزینه‌ها را می‌توان هزینه‌های غیرضروری آغاز کرد و معمولاً تجزیه و تحلیل هزینه خانوار نشان می‌دهد که ده تا پانزده درصد هزینه‌ها نقشی در کیفیت زندگی ندارند و می‌توان به سادگی از آن صرف‌نظر کرد.

6. آگاهی از سیاست‌بازی در محیط کار

ساندرا با کمک همسرش توانست برای بازگشت به شغل خود تا مرحله آخر مبارزه کند. اما این کار، در یک بافت سیاسی انجام می‌شد. سیاست‌بازی واقعیت محیط کاری است. مدیر که گزینه اخراج ساندرا و اخذ پاداش را در برابر هم قرار داده بود و سرکارگری که با تماس‌های تلفنی، همکاران او را تشویق کرده بود به ماندن ساندرا رأی مخالف بدهند، همکارانی که از آرای دیگران می‌خواستند سر درآورند، یا برای کسب پاداش، او را از ادامه مسیر بازدارند، همه سیاست‌باز بودند و ساندرا را درگیر بازی سیاسی می‌کردند. ساندرا در این میان، فهمید انسان‌های آزاده و یاری‌گر کم نیستند و چقدر هر کسی می‌تواند به وجود چنین فردی محتاج باشد و درنهایت، خود تصمیم گرفت یکی از آن‌ها باشد.

7. بهره مندی از شبکه حامی

شبکه حامی، افراد نزدیک، قابل‌اعتماد و دلسوزی هستند که در هنگام مشکلات مالی، می‌توانند کمک کنند. رخدادهای مثبت زندگی ساندرا، در این دو روز و یک شب به دست چند نفر از همکاران نزدیک او رقم خورد؛ رخدادهایی که ساندرا را با سربلندی از بحران عبور داد؛ همکاری که فرصت دوباره صحبت با مدیر را برای  او فراهم کرد، همسری که در لحظات ناامیدی و ناراحتی کنار او بود و همکارانی که با دلگرمی از او استقبال می‌کردند،  از جمله افراد شبکه حامی ساندرا بودند.

نگاه به اطرافیان و اینکه چه کسانی در هنگام مشکلات به یاری انسان می‌آیند، راه خوبی برای شناسایی شبکه حامی است. خوب است از حالا به فکر ایجاد و تحکیم این شبکه حامی بود.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی