خوشبختی به میزان ثروت و دارایی‌ نیست

دی‌بی جانسون، نویسندۀ کتاب‌های سواد مالی، در مصاحبۀ اختصاصی با آکادمی هوش مالی

دی‌بی جانسون، نویسنده و تصویرگر پنجمین جلد از مجموعۀ 22جلدی داستان‌های سواد مالی است که توسط آکادمی هوش مالی تهیه شده و انتشارات قدیانی آن‌ها را منتشر کرده است. او در ماساچوست آمریکا زندگی می‌کند و در کتاب «کلبه‌ام را ساده می‌سازم» با اقتباس از زندگی هِنری دیوید ثورو، فیلسوف و نویسندۀ طبیعت‌گرا، به کودکان آموزش می‌دهد چطور با ساده‌زیستی و پرهیز از فرهنگ رایج مصرف‌گرایی، رؤیاهای خود را دنبال کنند. آن چه در ادامه می‌آید، مصاحبۀ آکادمی هوش مالیبا این نویسنده است.

کودکان از کتاب «کلبه‌ام را ساده می‌سازم» چه نکته‌هایی می‌آموزند؟

کودکان از کتاب «کلبه‌ام را ساده می‌سازم» چه نکته‌هایی می‌آموزند؟

در این کتاب، هِنری کلبۀ کوچک و ساده‌ای به طول 5/4 و عرض 3 متر می‌سازد. این کلبه از مواد بازیافتی و دست‌دوم ساخته شده و سقف و مأمنی است برای روزهای بارانی. او در ساخت این کلبۀ کوچک از دوستانش کمک می‌گیرد و فقط هشت دلار و دوازده سنت برای آن هزینه می‌کند که حتی در سال 1845 هم رقم ناچیزی است.

کودکان با خواندن این کتاب یاد می‌گیرند چطور بدون آن که خود را بدهکار کنند، خانۀ کوچکی داشته باشند و در آن خوشحال زندگی کنند. خانه فقط مأمن و پناهگاهی برای آن‌هاست و نکتۀ آموزندۀ کتاب این است که دارایی افراد، به ارزش‌های انسانی آن‌ها اضافه نمی‌کند. می‌‌شود بدون بدهکار شدن نیز صاحب این مأمن بود. اگر آن‌ها خانۀ ساده‌ای داشته باشند و زیر بار بدهی‌های سنگین نروند، فرصت زیادی برای دنبال کردن آزادانۀ کارها و فعالیت‌هایی که دوست دارند، خواهند داشت.

هِنری خانه‌ای به اندازۀ نیازهای خود ساخت. او برای هزینه‌های این کلبه فقط چند هفته کار کرد و پس از آن، بار دیگر به شغل محبوبش، یعنی نویسندگی و خلق و کاوش در طبیعت بازگشت.

شما چهار کتاب دیگر نیز نوشته‌اید که شخصیت اصلی آن‌ها هِنری دیوید ثورو است. او فیلسوف و نویسنده‌ای است که بیش از 150 سال پیش زندگی می‌کرد. چرا هِنری منبع الهام‌بخش شما در نوشتن این داستان‌ها بوده است؟

ساده‌زیستی به ‌معنای زندگی بدون امکانات یا فقر نیست. منظور از ساده‌زیستی، داشتن چیزهایی است که بیشترین اهمیت را برای‌ ما دارد. کودکان باید یاد بگیرند مهم نیست هنرمند باشند یا معلم یا مهندس، بلکه مهم این است که می‌توانند آزاد باشند و انتخاب کنند از زندگی چه می‌خواهند. 

هِنری دیوید ثورو در ماساچوست آمریکا بزرگ شد. او شیفتۀ طبیعت و دنیای اطراف خود بود. از گردش روزانه در جنگل‌های اطراف خانه‌اش هیجان‌زده می‌شد و از گیاهان و حیواناتی که هر روز با آن‌ها سر و کار داشت، می‌نوشت. من هم مانند او در روستاهای نیوانگلند و با عشق به طبیعت بزرگ شده‌ام و با خواندن نوشته‌هایش، به او احساس نزدیکی می‌کردم. من هم مثل او روزها و ساعت‌های طولانی در جنگل‌ها و دشت‌های اطراف خانه‌ام قدم زده‌ام و به درس‌هایی که طبیعت به من می‌داد، فکر کرده‌ام. عشق هِنری به طبیعت باعث شد قدردان موقعیت و مکانی باشم که در آن زندگی می‌کنم.

اما ایده‌های هِنری دربارۀ کار و حرفه بیشترین تأثیر را بر من گذاشت. او در سال 1837 از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و شاید انتظار می‌رفت در مشاغل رایج آن زمان، مثل معلمی یا تجارت فعالیت کند؛ اما ثورو نویسندگی را انتخاب کرد و روزهای خود را با قدم زدن و پیاده‌روی در جنگل‌هایی که عاشق‌شان بود، سپری کرد. او ترجیح داد در شغلی که دوست دارد فعالیت کند، نه شغلی که فقط برایش موفقیت‌های مالی داشته باشد. موفقیت از نگاه او، دنبال کردن و انجام دادن علاقه‌مندی‌هاست و نباید در قبال انجام آن‌ها انتظار دریافت پول داشته باشیم. او در کتاب خود به نام «والدن»، دربارۀ ساده‌زیستی و نزدیکی به طبیعت و تأثیر آن بر اجتناب از بدهی نوشته است. هِنری در این کتاب توضیح می‌دهد چطور باید از آن چه زندگی مدام به ما تحمیل می‌کند، پرهیز کنیم. من هر سال کتاب «والدن» را می‌خوانم تا به خود یادآوری کنم در نقش هنرمند و نویسنده، آزادانه زندگی کنم و رؤیاهایم را فراموش نکنم.

شما در کتاب‌های‌تان تأکید فراوانی بر ساده‌زیستی دارید. به ‌نظر شما چرا این موضوع برای کودکان مهم است و آن‌ها قرار است از این مجموعه‌ کتاب‌ها چه چیزی بیاموزند؟

شما در کتاب‌های‌تان تأکید فراوانی بر ساده‌زیستی دارید. به ‌نظر شما چرا این موضوع برای کودکان مهم است و آن‌ها قرار است از این مجموعه‌ کتاب‌ها چه چیزی بیاموزند؟

ساده‌زیستی به ‌معنای زندگی بدون امکانات یا فقر نیست. منظور از ساده‌زیستی، داشتن چیزهایی است که بیشترین اهمیت را برای‌ ما دارد. کودکان باید یاد بگیرند مهم نیست ‎هنرمند باشند یا معلم یا مهندس، بلکه مهم این است که می‌توانند آزاد باشند و انتخاب کنند از زندگی چه می‌خواهند. کودکان از این مجموعه‌ داستان‌ها یاد می‌گیرند انتظارات و خواسته‌های دیگران نباید زندگی آن‌ها را پیچیده کند.

برای مثال، در کتاب «هِنری پیاده به فیچبرگ می‌رود»، دوست هنری به او پیشنهاد می‌دهد بلیت قطار بخرند تا زودتر به مقصد برسند. سفر با قطار برای مسافتی 48کیلومتری، روش کاملاً معمول و پذیرفته‌شده‌ای است و تهیۀ بلیت هم هزینۀ زیادی ندارد؛ اما از نگاه هِنری، سفر با قطار زمانی منطقی است که هدف، فقط رسیدن به مقصد باشد. هدف واقعی، تجربۀ سفر و دیدن مناظر و طبیعت در طول سفر است. استدلال هِنری این است که برای چنین هدفی به بلیت قطار نیاز ندارد و فقط یک جفت پوتین پیاده‌روی کافی است. هر چند دوست هِنری بلیت قطار می‌خرد و زودتر از او به مقصد می‌رسد، در واقع هِنری است که این سفر را به درستی تجربه می‌کند. او پیاده‌روی می‌کند و از مناظر و طبیعت لذت می‌برد و در طول مسیر، میوه‌های درختان را می‌چیند.

آموزه‌های این کتاب علیه کار کردن نیست، بلکه به کودکان یاد می‌دهد چطور به گزینه‌هایی فراتر از هنجارها و روش‌های معمول زندگی فکر کنند. در دورانی که مصرف‌گرایی ترویج می‌شود و کودکان مدام در معرض پیام‌ها و تبلیغاتی هستند که به آن‌ها القا می‌کند «بدون این محصولات و کالاها نمی‌توانید زندگی کنید»، این کتاب به کودکان می‌گوید خوشبختی را باید در درون جست‌وجو کرد. قطعاً خاطرۀ سفر با قطار در ذهن کودکان، آن‌ طور که باید و شاید، ثبت نمی‌شود؛ اما مسیر جاده و درختان و میوه‌هایش را به یاد خواهند سپرد!

به ‌نظر شما بزرگسالان و به ویژه والدین چطور در افزایش آگاهی‌های مالی نقش‌آفرینی می‌کنند؟

در دورانی که مصرف‌گرایی ترویج می‌شود و کودکان مدام در معرض پیام‌ها و تبلیغاتی هستند که به آن‌ها القا می‌کند «بدون این محصولات و کالاها نمی‌توانید زندگی کنید»، این کتاب به کودکان می‌گوید خوشبختی را باید در درون جست‌وجو کرد.

ما بزرگسالان و والدین باید برای بچه‌ها الگوسازی کنیم و درست زندگی کردن را به آن‌ها بیاموزیم. همه چیز در زندگی پول نیست و خوشبختی با میزان دارایی اندازه‌گیری نمی‌شود. پدر من نجار و چاپچی بود و خودش خانه‌مان را ساخت. مادرم هم خانه‌دار بود. ما پول زیادی نداشتیم؛ اما من هیچ گاه در آن خانه احساس فقر نکردم. دوران کودکی من پُر از ماجراجویی و گشت و گذار در جنگل و صحرا بود. در  تعطیلات به دیزنی‌لند یا مسافرت‌های طولانی نمی‌رفتیم؛ اما اقوام به دیدن‌مان می‌آمدند و روابط خانوادگی صمیمانه‌ای داشتیم.

از همان دوران کودکی، پدر و مادرم متوجه شدند به هنر علاقه‌مندم. آن‌ها الگوهای بسیار خوبی برای من بودند و هیچ وقت من را دلسرد نکردند. من یاد گرفتم چطور می‌شود با هزینه‌های کم، ساده زیست و زندگی شادی داشت و در عین حال، رؤیاها را دنبال کرد. من بورسیۀ تحصیلی گرفتم و قبل از آن که تصویرگری را به صورت حرفه‌ای و مستقل در سال 1978 شروع کنم، در دوران دانشجویی در بخش تبلیغات روزنامه مشغول به کار شدم. در حال حاضر بازنشسته شده‌ام و روی مجموعه کتاب‌های مصور کودک کار می‌کنم. سه فرزند دارم و سعی کرده‌ام الگوی خوبی برای آن‌ها باشم. آن‌ها رؤیاهای خود را در هنر و ادبیات دنبال کرده‌اند.

فکر می‌کنید با نوشتن این کتاب‌ها چقدر به کودکان کمک کرده‌اید؟

ما باید درست زندگی کردن را به کودکان بیاموزیم. همه چیز در زندگی پول نیست و خوشبختی با میزان دارایی اندازه‌گیری نمی‌شود. ما پول زیادی نداشتیم؛ اما من هیچ گاه در آن خانه احساس فقر نکردم. دوران کودکی من پُر از ماجراجویی و گشت و گذار در جنگل و صحرا بود. در  تعطیلات به دیزنی‌لند یا مسافرت‌های طولانی نمی‌رفتیم؛ اما اقوام به دیدن‌مان می‌آمدند و روابط خانوادگی صمیمانه‌ای داشتیم.

بیش از بیست سال از اولین انتشار این پنج جلد می‌گذرد؛ اما هنوز تجدید چاپ می‌شود و مخاطب دارد. در کتاب «هنری پیاده به فیچبرگ می‌رود» کودکان یاد می‌گیرند چطور به طبیعت علاقه‌مند شوند. عده‌ای معتقدند این داستان از ارزش کار کاسته و نقدهایی به این کتاب وارد کرده‌اند؛ اما به نظر من، آن‌ها تعاریف بسیار محدودی از کار دارند و تلاش و تجربۀ هنری را برای پیاده‌روی طولانی‌اش نادیده گرفته‌اند. من در پاسخ به این منتقدان، کتاب «هِنری کار می‌کند» را نوشتم و شغل و حرفۀ هِنری را توصیف کردم. او نویسنده‌ای است که در خانه کار می‌کند. هر چند از نگاه بسیاری از مردم، کار کردن در خانه کار نیست؛ اما با همه‌گیری کرونا این موضوع کاملاً عادی شده است.

در کتاب «هِنری به کوهنوردی می‌رود» نیز نوجوانان دبیرستانی با نظرات هِنری دربارۀ اعتراضات مسالمت‌آمیز برای ایجاد تغییر آشنا می‌شوند. در مجموع، بازخوری که از خوانندگان این پنج کتاب و والدین آن‌ها گرفته‌ام، این است که مردم از زندگی ساده و خانه‌های کوچک و تغییرات مسالمت‌آمیز استقبال می‌کنند. این کتاب‌ها با افزایش آگاهی‌های مالی، به کودکان این دید را می‌دهد که زندگی چیزی فراتر از فرهنگ رایج مصرف‌گرایی و خرید است. کودکانی که این پنج کتاب را خوانده‌اند، به بلوغ فکری رسیده‌اند و امیدوارم در مسیر سفر به آینده، از مناظر زیبای جنگل‌ها و طبیعت و میوه‌های درختان لذت ببرند.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی