آموزه‌های سواد مالی در کلیله و دمنه-4

پیامدهای فردی و اجتماعی فقر

پیامدهای فردی و اجتماعی فقر

«کلیله» و «دمنه» نام دو شغال کوچک و در حقیقت شخصیت‌­های اصلی و روایتگر این کتاب هستند. این دو، در گفتگو با یکدیگر، چگونگی زندگی و تعامل با پادشاه و درباریان را بررسی می‎کنند. این چنین «کلیله و دمنه» رنگی سیاسی به خود می‌گیرد­. اصل این کتاب کهن، هندی است و نخستین بار در دوره ساسانیان، پزشکی چیره‌دست به نام «برزویۀ طبیب» آن را به زبان پارسی پهلوی ترجمه می‌کند. شخصیت‌های برخی داستان‌­ها، حیوانات هستند و در آنها پندها و اندرزهای حکیمانه و کارآمدی نهفته است. در بررسی هر موضوع، یک یا چند داستان کوتاه و بلند روایت می‌­شود. یکی از این موضوعات، مسائل مالی و اقتصادی است؛ مواردی چون کسب درآمد، نگهداری مال، رعایت قوانین شراکت و معامله، پس‌­انداز، دخل و خرج و برخی مفاهیم اخلاقی مرتبط مانند قناعت، تلاش، تدبیر و سخاوت.

1. فقر و فساد

1. فقر و فساد

از زبان مرد دانایی به نام «برهمن»، درباره پیامدهای فقر چنین آمده است:

«فقر»، ریشه بلاها و سختی‌­ها و سبب دشمنی میان مردم است. شرم و حیا و عزت نفس را از بین برده و قدرت و غیرت را نابود می­‌کند. کسی که به فقر دچار شود، راه چاره‌ای نمی‌یابد، جز اینکه شرم را رها کند و به گدایی یا راه‌­های حرام روی آورد.

وقتی پرده شرم و حیای کسی دریده شود، مورد نفرت و آزار مردم قرار می‌گیرد. چنین کسی شاد نیست و به دلیل غلبۀ اندوه، نمی‌تواند از عقل و شعورش استفاده کند. کسی که به چنین آفاتی مبتلا شده، دیگر میان مردم، اعتبار و ارزشی ندارد. (باب بوزینه و باخه)

2. فقر و ارزشگذاری خوبی و بدی

خوبی در همه زمان‌ها و مکان‌ها و از همه انسان‌ها، خوبی است و بدی، بدی؛ اما گاه خوبی از تنگدست، بدی به حساب می‌آید و کار نادرست از ثروتمند، کاری درست محاسبه می‌شود. اگر شخص تهیدست، شجاع باشد، با آنکه ارزش اخلاقی والایی دارد، میان مردم به حماقت و نادانی متهم می‌­شود. اگر اهل سخاوت باشد، می­‌گویند: اسرافکار است؛ اگر صبور و بردبار باشد، این را نشانه ناتوانی­‌اش می­‌شمرند. متانت او، سهل­‌انگاری تلقی می‌­شود. اگر خوش­‌صحبت باشد، پرحرف و زیاده­‌گویش می‌دانند و در نهایت اگر ساکت و آرام باشد،گویند: زبان­‌بریده و بیچاره است. پس فرد تنگدست هر طور رفتار کند، خطا و اشتباه شمرده می­‌شود و این بدترین پیامد اجتماعی فقر است.

گاهی، عزت نفس فرد، مانع از اظهار نیازمندی به مردم می­‌شود، پس ممکن است پنهانی دست به خیانت و دزدی بزند؛ هرچند تمام عمر از این کار زشت پروا داشته است و حتی به فکرش هم نمی‌رسید که روزی چنین کند. از زمان­‌های دورگفته­‌اند: «آدم گرسنه، ایمان ندارد!» (باب کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو)

3. فقر و مرگ

مرگ، سخت و دردناک است، ولی از آن دردناک­‌تر، فقر و تهیدستی است. حتی بعضی کارهای سخت و پرخطر، مانند دست بردن در دهان اژدها یا دزدیدن لقمۀ شیر خشمگین گرسنه از دهانش، از رو انداختن به دیگران، به ویژه افراد دون­‌همت، آسان­‌تر است. انسان تهیدستی که مجبور به درخواست از دیگران و تقاضای کمک از مردمان باشد، زندگی­‌اش مانند مرگ، تلخ و دشوار است و اگر مرگ چنین کسی فرا برسد، برای او راحتی و آرامش خواهد بود. (باب کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو)

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی