وبینار «آشنایی با سواد مالی» شنبه چهارم تیرماه، در همکاری آکادمی هوش مالی و گروه پیشگامان دنیای مالی برگزار شد. در این نشست مجازی دکتر کمیل رودی، مدیر آکادمی هوش مالی، برای علاقهمندان به آشنایی با سواد مالی، از تاریخچه و اهمیت سواد مالی سخن گفت و به ضرورت مدیریت دخل و خرج، به عنوان مهمترین اصل در برنامهریزی و دستیابی به اهداف و همچنین معرفی سرفصلهای سواد مالی پرداخت. در ادامه چکیدهای از سخنان او در این وبینار آمده است.
اهمیت و قدمت مدیریت مالی شخصی
جامعۀ امروز ما جامعۀ تیمها و سازمانهاست و همین موضوع نقش و اهمیت مدیریت را تبیین میکند. مأموریت یک سازمان یا تیم، تولید محصول و خدمت است و مدیریت است که آن تیم یا سازمان را گرد هم میآورد و به نقطۀ حل مسأله میرساند. بنابراین، هیچ یک از رشتههای تخصصی بهتنهایی و بدون مدیریت به نتیجه نمیرسند.
این موضوع در سطح فردی هم صدق میکند و افراد باید تلاش کنند علیرغم قرار گرفتن در هر وضعیت و اتفاقی، اقدامی را انجام دهند که بهترین نتیجه را داشته باشد و آنها را به نقطۀ هدف برساند.
مدیریت در سطح فردی شامل ابعاد مختلفی از جمله مدیریت عاطفی، معنوی، ذهنی، مدیریت و.... است. اما یکی از مهمترین آنها مدیریت مالی است که از آن با نام سواد مالی هم یاد میشود. از دیرباز و از زمان به وجود آمدن پول، انسان به دنبال حل مسائل مالی بوده؛ بنابراین، مدیریت مالی شخصی هم وجود داشته و این موضوع مربوط به امروز و قرن بیست و یکم نیست. اما به دلیل اقتضائاتی که دنیای جدی دارد، نام آن به سواد مالی تغییر کرده است.
دستیابی به مقصد مطلوب، علیرغم وضعیت موجود
سواد مالی یا مدیریت مالی شخصی به ما میگوید علیرغم وضعیت موجود اقتصادی، تورم، اشتغال و سایر شاخصهای اقتصادی، قادر باشیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم. به عبارت دیگر، مهم نیست که بتوانیم برای آن مفاهیم و شاخصهای اقتصادی کاری انجام دهیم. مأمور راهنمایی و رانندگی را در نظر بگیرید؛ او باید قوانین درستی وضع کند اما در نقش راننده هم باید علیرغم تمام اتفاقات موجود، مدیریت کند، بهترین اقدام را انجام دهد و با همان قواعد به مقصد برسد. در بخش مالی هم پاسخ ما به وضعیت اقتصادی، جادهکشی، قوانین و مقررات اقتصادی، انتقاد از سیاستگذاران و تصمیمگیران اقتصادی نیست بلکه تصمیمگیری برای بهترین اقدام در وضعیت موجود برای دستیابی به هدف است.
این مفهوم در واقع هستۀ اصلی سواد مالی و البته هر نوع مدیریتی است. در مدیریت عاطفی، ذهنی و... هم فرد باید علیرغم وضعیتهای متفاوت و نقاط آغاز متفاوت، به مقاصدی برسد که برایش مطلوبیت دارد و ارزشمند است.
مفهوم سواد مالی، مانند همۀ مفاهیم آموزشی در جهان، به شکلی ساختاریافته استاندارد شده و دارای سه جزء دانشی، نگرشی و مهارتی است. زمانی که فرد مفاهیم سواد مالی را در سه شکل دانشی، نگرشی و مهارتی بیاموزد، باسواد مالی محسوب میشود و کسب این سواد در نهایت او را به امنیت مالی و آزادی مالی سوق میدهد.
امنیت مالی یعنی حتی اگر وضعیت کلی اقتصاد رو به افول باشد او دستکم در موقعیت فعلی خود باقی بماند. یعنی صرف نظر از وضعیت موجود، او اطمینان دارد که در آینده با همین روند ادامه میدهد. آزادی مالی اما مفهومی غیرمالی است؛ به این معنا که مسیر توانمندی مالی افراد را به انسانهای بهتری تبدیل میکند و دیگر امر مالی در تصمیمگیریهایشان دخیل نیست. آنها کار درست را انجام میدهند، برای پول کار نمیکنند چون پول دارند، اگر چیزی را بخواهند میدانند که با برنامهریزی، تلاش و همت به آن میرسند و اگر چیزی را ندارند میدانند که خودشان آن را نخواستهاند. به بیان دیگر، دستیابی به آزادی مالی یعنی رهایی از پول و این مهم با کسب دانش، نگرش و مهارت در موضوعات و مفاهیم سواد مالی به دست میآید.
سواد مالی یکی از 12 سوادی است که یونسکو تعریف کرده و طبق تعریف این سازمان، باسواد شخصی است که مهارتی در جامعه داشته باشد و این سواد را به کار بگیرد تا تغییری مثبت در زندگی فردی، اجتماعی، حرفهای و البته جامعه ایجاد کند.
قدمت سواد مالی به 150 سال پیش بر میگردد و شامل دو استاندارد کلان در سطح جهان است. نزدیک به 100 کشور از استانداردهای شورای تربیت اقتصادی یا ائتلاف جامپاستارت تبعیت میکنند. استاندارد ائتلاف جامپاستارت اولین بار در سال 2007 منتشر و اجرا شد؛ اما به دلیل بازنگری در سال 2015، در مقایسه با استاندارد شورای تربیت اقتصادی بهروزتر است. طبق استاندارد ائتلاف جامپاستارت، سواد مالی دارای شش سرفصل است و اگر فرد در همۀ این سرفصلها دانش، نگرش و مهارت داشته باشد، باسواد مالی محسوب میشود.
سرفصلهای سواد مالی
برخلاف ثروتآفرینی و کارآفرینی که تمرکز بر سرمایهگذاری است، رکن اصلی در سواد مالی، خرج و پسانداز است. چرا که مطابق آموزههای سواد مالی، افزایش درآمد بدون مدیریت مخارج، کارساز نیست و موجب بیشتر شدن هزینهها میشود. تنها دلیلِ مهم بهینه کردن خرجها، پسانداز است. داشتن پسانداز به معنای نادیده گرفتن بخشی از درآمد در ابتدای کسب آن است و به همین دلیل وقتی عدهای میگویند پولی برای پسانداز باقی نمیماند یعنی از اصلیترین موضوع سواد مالی ناآگاهاند. با پسانداز، و در آینده به گنجی که پنهان کردهایم میرسیم؛ گنجی که نقشۀ آن را هم خودمان کشیدهایم. این فرایند ما را به امنیت و آزادی مالی میرساند.
رسیدن به این اصل مهم، نیازمند مبانی فکری خاصی است که در اقتصاد طراحی میشود. دو دیدگاه مختلف در این زمینه وجود دارد؛ اینکه آیا مصرف منجر به توسعه میشود یا پسانداز؟ طبق دیدگاه اول، در جامعۀ مصرفی تولید افزایش مییابد که رشد اقتصادی را در بر دارد. اما در واقع، افزایشِ مصرف شکلی غیرواقعی دارد و رشد حجم عددی اقتصاد بیشتر از حجم واقعی آن است، افراد جامعه به سوی وام و اعتبار سوق داده میشوند، پول بیشتری چاپ میشود و در نتیجه تورم افزایش مییابد. در دیدگاه دوم اما پسانداز منجر به رشد میشود؛ چون پساندازهای فردی تبدیل به سرمایه شده، وارد چرخۀ تولید میشود و در نهایت ارزش ایجاد میکند. اینکه چه پولی وارد سرمایهگذاری شود جزء مبانی اصلی سرمایهگذاری است. قطعاً و یقیناً پولی که کنار گذاشته شده و در زندگی نیست باید وارد فرایند سرمایهگذاری شود و این همان اصل اولیهای است که در ایران رعایت نمیشود. کاهش مصرف یا به تعبیری بهینه مصرف کردن منجر به پساندازِ بیشتر و ورود آن به چرخۀ تولید و سرمایهگذاری میشود.
گفته میشود پسانداز در شرایط تورمی کار درستی نیست؛ اما اگر این پسانداز تبدیل به دارایی مولد شود، نهتنها ارزش خود را حفظ میکند بلکه ارزشی هم به آن اضافه میشود و در نهایت به بخش واقعی اقتصاد متصل خواهد شد. به همین دلیل است که داستان سواد مالی از خرج و بهینه خرج کردن شروع میشود تا افراد با پسانداز، ثروت خالص خود را افزایش دهند و با وارد کردن آن به بخش واقعی اقتصاد ارزشافزوده ایجاد کنند.
سرفصل دوم از سواد مالی اعتبار و بدهی است. گاهی افراد برای خرید محصولات و خدمات از اعتبار و وام استفاده میکنند، یعنی پولی را دریافت و با آن واقعیت ایجاد میکنند و بعد از ایجاد ارزش، آن پول را به نهاد مالی وامدهنده بازمیگردانند. این فرایند آسیب مصرفگرایی را به دنبال دارد و حتی در سطح فردی هم منجر به رشد نمیشود؛ چون مهمترین محلی که فرد از آن پول قرض میگیرد آیندۀ خودش است و نه آن نهاد مالی. در واقع، وامگیرنده با استفاده از اعتبار آیندهخواری میکند و با قرض گرفتن گنج آینده را در زمان حال مصرف میکند. اعتبار و بدهی آدابی دارد که اگر رعایت نشود، افراد را به دردسر میاندازد.
همۀ ما برای خرج پول و بازپرداخت بدهیهایمان به پول نیاز داریم. برای تولید پول باید واقعیتی را در جامعه خلق کنیم که به آن کار میگویند. هیچ کدام ما در دنیا تماشاگر نیستیم و بازیگریم. کاری که انجام میدهیم ارزشی ایجاد میکند که به شکل پول به ما برمیگردد. هیچ یک از روشهای خلق ارزش بر دیگری برتری ندارند و همۀ سبکهای خلق واقعیت مانند استخدام، خویشفرمایی، کارفرمایی، کار پروژهای و دستمزدبگیری ارزشمندند. سرفصل سوم از سواد مالی کاریابی و درآمد است و ما در این فرایند خود را تبدیل به پول و پول را با خرج کردن تبدیل به تجربه و دارایی میکنیم و در این مسیر ساخته میشویم. یعنی با کاری که انجام میدهیم ارزشی خلق میکنیم و با خرجهایمان خود را میآفرینیم.
اما آیا همیشه باید برای پول کار کرد؟ پاسخ منفی است. خود پول هم میتواند برای ما کار کند. اگر پساندازی که از محل درآمد کنار گذاشته میشود، وارد کسبوکار شود زایش پیدا کند. پولی که در معرض خطر و ریسک است، سرمایه نام دارد و با خلق ثروت، واقعیت ایجاد میکند. بنابراین، چهارمین سرفصل از سواد مالی، سرمایهگذاری است.
نحوۀ محافظت از پول در برابر ریسکها و خطرات احتمالی، پنجمین سرفصلی است که سواد مالی به آن میپردازد که مدیریت ریسک و بیمه نام دارد. چطور میشود ریسکهای پولِ در معرض خطر را که وارد فرایند سرمایهگذاری شده، مدیریت کرد؟ راههای مختلفی برای این کار وجود دارد؛ گاهی افراد از ریسکها اجتناب میکنند و گاهی با خرید بیمه آن ریسک و خطرات را به دیگران منتقل میکنند.
در تمام این پنج حوزه ما مدام در حال تصمیمگیری هستیم؛ اینکه چطور برنامهریزی کنیم، چطور دانش را تبدیل به مهارت کنیم، چطور گام به گام اهداف را تبدیل به وظیفه کنیم، چطور با دیگران مشارکت کنیم و در این مسیر پیش برویم تا به نقطۀ هدف برسیم، سرفصل ششم از سواد مالی، تصمیمگیری مالی است. تصمیمگیری برای خرج، کار، سرمایهگذاری و... .
اگر فردی در این شش سرفصل که شامل 36 موضوع و 127 مفهوم است، دانش کسب کند، نگرش درستی داشته باشد و مهارتهای خوبی پیدا کند و این سه مؤلفه را در هر شش سرفصل به کار بندد به دو نتیجۀ مهم دست مییابد؛ امنیت مالی و آزادی مالی.
در این ویدئو، بخشهایی از وبینار «آشنایی با سواد مالی» را مشاهده میکنید: