از جوانیِ بی‌برنامه تا بازنشستگی تراژیک

فیلم سینمایی «اومبرتو دی» از منظر سواد مالی

عصر حاضر، دنیای تنوعِ ابزارهاست برای بیان مسأله‌ها و دغدغه‌های جامعه. رسانه‌های جمعی از جملۀ این ابزارها هستند که می‌توانند در کنار سرگرم‌کردن مخاطبان، با بیان مسائل و آگاه‌سازی، اقدامات مؤثری انجام دهند. انتخاب محتوای درست به رسانه‌ها کمک می‌کند در تحقق این امر بکوشند. منظور از محتوای درست، بیان شایستهٔ مسأله در زمان مناسب و به شیوۀ مطلوب است. سینما یکی از انواع رسانه است؛ ابزاری مطمئن و ماندگار برای رساندن صدای اقشار مختلف مردم یا آگاه‌کردن آن‌ها از موضوع‌های گوناگون و چالش‌های احتمالی. یکی از موضوع‌های بجا که از سال‌ها پیش در سینمای جهان مطرح شده «بازنشستگی» است.

ویتوریو دسیکا، فیلم‌ساز ایتالیایی، فیلم سینمایی «اومبرتو دی» (1952) را با الهام از زندگی پدرش که کارمند دولت بود، ساخت. فیلم، ماجرای پیرمرد بازنشستۀ اجاره‌نشینی را روایت می‌کند که از پس تأمین مایحتاج زندگی برنمی‌آید و به جز سگش همدمی ندارد. هنگام تماشای فیلم، بیننده کاملاً درماندگی او را درک می‌کند. درماندگی و دغدغه‌های شخصیت اول داستان، رویدادهای معمولی‌ای است که هر شخص بازنشسته‌ای ممکن است با آن‌ها مواجه شود، اگر خود را برای آن دوران آماده نکرده باشد. دو چالش مهم بازنشستگی که در این فیلم به زیبایی به آن‌ها پرداخته شده، بحران هویت ناشی از ترک شغل و تأمین هزینه‌های زندگی است. این‌ها چالش‌های مهمی است که در فیلم‌های سینمایی با موضوع بازنشستگی نیز به شکل‌های دیگری به تصویر کشیده شده است.

سینما در آشناکردن افراد جوان و میان‌سال با دورۀ بازنشستگی، هزینه‌های گوناگون آن و نحوۀ مدیریت، انتخاب و برنامه‌ریزی برای داشتن سبک زندگی دلخواه و مناسب در این دوران، نقش بسیار مؤثری دارد.

همۀ ما در طول زندگی، تجربۀ گفت‌وگوها و مشورت‌های مهمی داشته‌ایم، مانند صحبت دربارۀ تحصیل، ازدواج، خرید خانه، تغییر شغل، فرزندآوری و شروع کسب‌وکار، اما دربارهٔ بازنشستگی چطور؟ بیشتر انسان‌ها حدود یک‌سوم عمرشان را برای تأمین هزینه‌های زندگی خود و افراد وابسته کار می‌کنند. آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کنند، ارتقای شغلی می‌گیرند و سعی می‌کنند مفید باشند. بسیاری از این افراد، خود را با شغل‌شان می‌شناسند، در حالی که شغل، همۀ هویت شخص نیست. ناگهان با از راه رسیدن دوران بازنشستگی همه‌چیز تغییر می‌کند. فرد شاغل، قدرت و جایگاه خود را از دست می‌دهد. ممکن است از نظر جسمی و پس از گذراندن دورۀ کاری طولانی، احساس خستگی کند، اما نداشتن آمادگی روحی برای شروع بازنشستگی گاهی آغازگر دورۀ افسردگی است. در کنار این حالت، حل مسائل مالی نیز اوضاع را بغرنج‌تر می‌سازد؛ مسائلی مانند اجاره‌نشینی، هزینه‌های گزاف درمان و ازدواج فرزندان. اگر تورم‌ و افزایش ثابت اما ناچیز حقوق بازنشستگان را نیز لحاظ کنیم، متوجه وضعیت سخت زندگی و معیشت آن‌ها خواهیم شد.

جامعۀ ایران به تدریج پیر می‌شود و تعداد سالمندان افزایش می‌یابد. جامعه‌ای که زمانی از نظر سنی بسیار جوان بود، اکنون در دوران میان‌سالی به سر می‌برد و در آیندۀ نزدیک به سمت مسن‌شدن پیش می‌رود. از سوی دیگر، با پیشرفت‌های علم پزشکی و امکانات موجود، طول عمر و امید به زندگی افزایش یافته است. این بدان معناست که افراد به منابع مالی بیشتری نیاز دارند، به ویژه در سال‌های طلایی عمرشان،‌ یعنی دوران بازنشستگی که دیگر قادر نیستند کار کنند. وضعیت نه‌چندان مناسب صندوق‌های بازنشستگی کشور نیز نشان می‌دهد بازنشستگی از موضوعات بسیار مهمی است که در حال حاضر مستلزم توجه ویژه است.

سینما در آشناکردن افراد جوان و میان‌سال با دورۀ بازنشستگی، هزینه‌های گوناگون آن و نحوۀ مدیریت، انتخاب و برنامه‌ریزی برای داشتن سبک زندگی دلخواه و مناسب در این دوران، نقش بسیار مؤثری دارد. این‌گونه، افراد خود را از روزمرگی‌های بازنشستگی رها می‌کنند و نگرش جدیدی به این مرحله از عمر خود خواهند داشت. رسانه و به طور مشخص فیلم‌های سینمایی، با طرح موضوع به مردم کمک می‌کنند بازنشستگی معنادار و باکیفیتی برای خود متصور باشند و در جهت تحقق آن برنامه‌ریزی و اقدام کنند.

هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی