پسرک فانوسبان

شغل خوب و مفید، بهترین شغل دنیاست؛ جلد 24 از مجموعه 40جلدی داستان‌های سواد مالی برای کودکان 10 تا 12 ساله

یکی از توصیه‌های همیشگی پدر و مادرها به فرزندان‌شان این است که درس بخوانند تا برای خودشان کسی شوند و به جایی برسند. مقصد هم معمولاً روشن است؛ جایی که فقط دکتر و مهندس‌ها‌ و وزیر و وکیل‌ها بلیت آن را دارند! در تصور بیشتر مردم، فقط با داشتن شغلی دهان‌پرکن و نان و آب‌دار است که می‌شود سری توی سرها درآورد و مایۀ افتخار خانواده‌ شد. در مقابل، سواد مالی می‌گوید شغل خوب و آبرومند کاری است که ما را از دغدغۀ نان و نیازهای روزمره رها می‌کند و برای‌مان لذت‌بخش و معنادار است. با این تعریف، هر کاری که حال‌مان را خوب کند و درآمدی برای ما و فایده‌ای برای جامعه داشته باشد، عار نیست و می‌شود به آن افتخار کرد. چه چیزی لذت‌بخش‌تر و معنادار‌تر از کاری که تغییری در دنیا ایجاد کند و باعث بهتر شدن زندگی دیگران شود؟ اما بیشتر ما خیلی از کارها را صرفاً به این دلیل می‌پسندیم که تحسین و تأیید اطرافیان‌مان را جلب می‌کند.

کتاب «پسرک فانوسبان»، کودکان را با ارزش کار و معیارهای کار ارزشمند آشنا می‌کند. این کتاب، داستان پسری است به نام «پپی» که مادرش را از دست داده و به خاطر بیماری پدر، تکیه‌گاه و نان‌آور خانواده شده است. او برای پیدا کردن شغل به این در و آن می‌زند و در نهایت، به کار فانوسبانی مشغول می‌شود. پسرک هر روز با روشن ‌کردن فانوس‌های خیابان، نور و روشنایی را به زندگی مردم شهر می‌آورد. او کارش را دوست دارد و به آینده امیدوار است؛ اما پدر پپی راضی به این کار نیست و آن را مایۀ سرافکندگی می‌داند.

بالاخره سرزنش‌ها و دم سرد پدر اثر می‌کند و شبی از شب‌ها، پپی دست از کار می‌کشد. آن شب که برق امید از چشم‌های پسرک می‌رود، دیگر نور به فانوس‌ها نمی‌آید و محله‌های شهر غرق در تاریکی می‌شود. کوچک‌ترین خواهر پپی همان شب گم می‌شود و به خانه نمی‌آید. حالا این پدر است که با اصرار از پپی می‌خواهد برای روشن کردن فانوس‌ها به خیابان برود. با روشن‌ شدن فانوس‌ها، پپی خواهرش را پیدا می‌کند و با او به خانه برمی‌گردد. این اتفاق باعث می‌شود پدر به اهمیت و ارزش کار پسرش پی ببرد. حالا دیگر پسرک باعث سربلندی پدر است و سرش را برای همیشه بالا می‌گیرد.


هشتگ‌های مرتبط


نظر خود را بنویسید

مطالب پیشنهادی